ml>
5 جمادی الاول، سالروز میلاد مظهر علم و تقوا، سلاله پاک رسول خدا (صلی الله علیه و آله) دست پرورده آغوش امام علی مرتضی (علیه السلام) و تربیت یافته دامان فاطمه زهرا (علیها سلام)، حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) خجسته باد.
حضرت زینب کبرى علیها السلام در روز پنجم جمادى الاولى سال پنجم یا ششم هجرى قمرى در شهر مدینه منوّره متولّد گردیده و جهان را به قدوم خویش مزین فرمودند.
نام مبارک آن بزرگوار زینب، و کنیه گرامیشان ام الحسن و ام کلثوم و القاب آن حضرت عبارتند از: صدّیقة الصغرى، عصمة الصغرى، ولیة اللّه العظمى، ناموس الکبرى، شریکة الحسین علیهالسّلام و عالمه غیر معلّمه، فاضله، کامله و ... پدر بزرگوار آن حضرت، اوّلین پیشواى شیعیان حضرت امیرالمؤمنین على بن ابیطالب علیهماالسّلام، و مادر گرامى آن بزرگوار، حضرت فاطمه زهرا سلام اللّه علیها می باشد.
در آن زمان که صدیقه کبری (علیها السلام) به این گوهر دریای عصمت و طهارت باردار بود، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در مدینه حضور نداشتند و به سفری رهسپار بودند. هنگامی که وجود مقدس زینب کبری (سلام الله علیها) متولد گشت، صدیقه طاهره (علیها السلام) به امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود که چون پدرم در سفر است و در مدینه حضور ندارد، شما این دختر را نام بگذارید. آن حضرت فرمود: من بر پدر شما سبقت نمی گیرم، صبر نما که به این زودی رسول خدا باز خواهد گشت و هر نامی که صلاح داند بر این کودک می نهد.
هنگامی که سه روز گذشت، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) مراجعت نمود و و همانگونه که رسم و سیره رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) بود، نخست، به منزل حضرت زهرا (علیها سلام ) وارد گشتند.
امام علی (علیه السلام) خدمت آن حضرت عرض کرد: یا رسول الله! خداوند متعال دختری به دخترت عطا فرموده است، نامش را معین فرمایید. فرمود: اگر چه فرزندان فاطمه اولاد من می باشند، لکن امر ایشان با پروردگار عالم است و من منتظر وحی میباشم. در این حال جبرییل نازل شد عرض کرد: یا رسول الله! حق تو را سلام می رساند و می فرماید: نام این مولود را " زینب " بگذار، چرا که این را در لوح محفوظ نوشته ایم.
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) قنداقه آن مولود گرامی را طلبید و به سینه چسبانید، ببوسید و نامش را زینب نهاد و فرمود: به حاضرین و غایبین امت، وصیت می نمایم که حرمت این دختر را پاس بدارند. همانا که او به خدیجه کبری (علیها سلام) شبیه است.
هوش و ذکاوت:
صاحب کتاب اساور من ذهب درباره حافظه و ذکاوت آن بانوى بزرگوار چنین می نویسد:
در اهمیت هوش و ذکاوت آن بانوى بزرگوار همین بس که خطبه طولانى و بلندى را که حضرت صدیقه کبرى فاطمه زهرا صلوات اللّه و سلامه علیها در دفاع از حق امیرالمؤمنین علیهالسّلام و غصب فدک در حضور اصحاب پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ایراد فرمودند، حضرت زینب علیها السلام روایت فرموده است.
و ابن عباس با آن جلالت قدر و علو مرتبه در حدیث و علم، از آن حضرت روایت نموده و از آن حضرت به عقیله تعبیر می کند. چنانچه ابوالفرج اصفهانى در مقاتل می نویسد: ابن عباس خطبه حضرت فاطمه سلام اللّه علیها را از حضرت زینب سلام اللّه علیها روایت کرده و می گوید: حدثتنى عقیلتنا زینب بنت على علیهالسّلام..»
دقت کنیم که حضرت زینب علیها السلام با اینکه دخترى خردسال (یعنى هفت ساله و یا کمتر) بود، این خطبه عجیب و غرّاء که محتوى معارف اسلامى و فسلفه احکام و مطالب زیادى است را با یک مرتبه شنیدن حفظ کرده، و خود یکى از راویان این خطبه بلیغه و غراء می باشد.
فصاحت و بلاغت:
کلمات و فرمایشات گهربار آن حضرت در خطبه هایى که از آن حضرت روایت شده، خود قوی ترین دلیل بر کمال فصاحت و بلاغت آن بانوى بزرگوار می باشد. همان بانویى که امام سجاد علیهالسّلام در حق ایشان فرمودند: «اَنْتِ بِحَمدِ اللّهِ عالِمَةٌ غَیرَ مُعَلَّمَة وَ فَهِمَةٌ غَیرَ مُفَهَّمَة» یعنى:
«اى عمّه! شما الحمد للّه بانوى دانشمندى هستید که تعلیم ندیده، و بانوى فهمیده اى هستى که بشرى تو را تفهیم ننموده است».
در اینجا مرورى کوتاه به قسمتى از خطبه آن حضرت در مجلس یزید که یکى از بزرگترین حرکتهاى آن حضرت، در واقعه کربلا بود که دستگاه حکومت بنى امیه را به شدّت لرزاند می کنیم:
«به خدا قسم اى یزید، هر چه کردى بازگشت آن به سوى خودت خواهد بود، چرا که تو جز پوست خود نشکافتى و جز گوشت خود ندریدى.
اى یزید! در آن روزى که خداوند بدنهاى پاک شهیدانمان را حاضر می کند تا حقوق خود را از ستمگر بستاند، تو بر رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم وارد خواهى شد، امّا می دانى در چه حالى؟ در حالیکه خون عزیزان او را ریخته و حرمت ذرّیه او را از بین برده اى. آرى اى یزید! از این پیروزى ظاهرى که به دست آورده اى، غرق شادى مشو، و آن عزیزان را که در کربلا به خاک و خون کشیده اى، مغلوب و مرده مپندار. که خداوند می فرماید: (کسانى را که در راه خدا شهید شده اند مرده مپندارید. بلکه آنان زنده اند و در نزد خداى خود روزى می خورند). آل عمران: 169
و اى یزید! براى تو همین بس که حاکم در آن روز خداوند، و دشمن تو پیامبر خدا، و یاور و پشتیبان اهل بیت جبرئیل باشد. و به زودى کسى که این مقام را براى تو زینت داده و تو را بر گردن مسلمین سوار کرده است (یعنى معاویه)، خواهد دانست که چه جانشین بدى براى خود تعیین کرده و در روز جزا درخواهید یافت که بدترین مکان از آنِ کیست؟ و بدبختى و ضعف و زبونى شامل چه افرادى خواهد شد.
حضرت زینب (س) بزرگ بانوی جهان اسلام، بیدادگر و ادامه دهنده حادثه عاشورا و دارنده دانشهای دو جهان و به گفته امام سجاد (ع): " دانای بدون آموزگار و فهمیده بدون فهماننده " بود. الگوی راستین وی، بانوی دو جهان, حضرت فاطمه (س) مادر وی بوده است. زینب (س) در دامان پرمهر و معنویت فاطمه (س) از سرچشمه معارف اسلامی و قرآنی سیراب گشت. رسالت راستین زینب هنگامی آغاز گردید که پس از به شهادت رسیدن امام حسین (ع) و هفتاد و دو تن از یارانش با ایراد سخنان آتشین به بیدارگری مردم کوفه و ستیز با ستمکاران و یزیدیان پرداخت.
پس از واقعه خونبار کربلا نقش ایشان روند تازه تری یافت. آن حضرت در این دوران ضمن حضور در کاروان اسرای کربلا در برابر حکام جور قرار گرفتند و به افشاگری ظلم و ستم وارد بر آل طه از سوی خاندان امیه پرداختند. آن حضرت در این دوران سخت با حضور در کاخ برخی حکمرانان جور زمان مانند یزید و ابن زیاد، با تاکید برحقانیت طریق آل محمد بر سخنان و تبلیغات مسموم خاندان امیه درباره بنی هاشم خط بطلان کشیدند.
صدیقه توانا، عقلیه دودمان وحی، تربیت شده خاندان نبوت، حضرت زینب کبری(س) است. همو که در بزرگواری و کرامتش بسیار سخن ها گفته و نوشته اند.
او نمودار حق و جهاد در راه خدا و نگهدارنده ایمان و عقیده، قهرمان دلیری و شجاعت، جلوه فصاحت و بلاغت، شعله ستیزه جوی باطل و آتش افشان حق در برابر نیروهای ستمگر و کوبنده دژخیمان زورگو است.
زینب(س) تجسم زهد، ورع، علم، عفاف و شهامت و عقیله طاهره، متعلق به اخلاق الهی است. این بزرگوار (س) راه مقاومت در برابر باطل را به امت نشان داد و فداکاری در راه خدا و چشم پوشی از همه چیز را در راه برافراشتن پرچم حق به همه یاد داد.
ایثار، فداکاری، وزانت عقل، صبر و بردباری، علم وسیع و دانش وافر، سخنان سنجیده و منطقی او در فرصت های حساس توأم با آن مظلومیت و ستم های جانکاهی که به او وارد آمده است، از او چهره یک شخصیت بی نظیر، رزم آور شجاع، جهادگر بی باک و سخنور توانا را در قلوب و اذهان ترسیم نموده است که تا چرخ زمان حرکت دارد، تا نسل ها در روی زمین حیات دارند و تا زمین دور خورشید می گردد این چراغ فروزان، نورافکن جهانیان و نسل های آینده خواهد بود.
کرامات
به غیر از انوار مقدسه چهارده معصوم علیهمالسّلام، در میان خاندان رسالت و اهل بیت گرامى پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله و سلّم، افرادى هستند که در نزد خداوند متعال داراى رتبه و منزلت رفیع و والایى می باشند و توسل به ایشان، موجب گشایش مشکلات و معضلات امور دیگران است. مانند حضرت اباالفضل علیه السلام که حتى در موارد زیادى مسیحیان به آن حضرت متوسل شده و به برکت توسل به آن حضرت مشکلاتشان حل گردیده و به حوائج و خواسته هاى خویش نائل گردیده اند.
حضرت زینب سلام اللّه علیها نیز بانویى بزرگوار از این دودمان پاک است که توسل به آن حضرت براى حل مشکلات بزرگ بسیار تجربه شده است و کرامات بسیارى از آن بانوى گرامى نقل شده است.
به عنوان مثال شبلنجى یکى از علماى اهل تسنّن در نورالابصار می نویسد:
«شیخ عبدالرحمن اجهورى مقرى در کتابش مشارق الانوار می گوید: در سال هزار و صد و هفتاد دجار مشکلى بسیار سختى شدم و به روضه (قبر مطهر و نوراین) حضرت زینب علیها السلام متوسل شدم و قصیده اى در مدح آن حضرت سرودم که مطلع آن چنین بود:
آلِ طاها لَکُمْ عَلَینَا الْوِلاءُ لا سِواکُمْ بِما لَکُمْ آلآء
و خدا به برکت آن بانوى گرامى مشکل مرا حل کرد.
شهادت آن حضرت:
حضرت زینب سلام ا... علیها، شیرزن دشت کربلا سرانجام پس از عمری دفاع از طریق حقه ولایت و امامت در 15 رجب سال 63 هجرى قمرى در ضمن سفرى که به همراه همسر گرامیشان عبداللّه بن جعفر به شام رفته بودند، شهادت رسیده و بدن مطهر آن بانوى بزرگوار در همانجا دفن گردید.
مزار ملکوتى آن حضرت (دمشق/سوریه)، اینک زیارتگاه عاشقان و ارادتمندان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السّلام مى باشد.
نوشته شده توسط : مسافر کربلا
پیامبر صلى الله علیه وآله :
ما عَمِلَ ابْنُ آدَمَ شَیْئاً اَفْضَلَ مِنَ الصَّلاةِ وَ صَلاحِ ذاتِ الْبَیْنِ وَ خُلْقٍ حَسَنٍ ؛(1)
انسان هیچ کارى بهتر از نماز، اصلاح میان مردم و خوش اخلاقى نکرده است.
پیامبر صلى الله علیه وآله :
اَلدُّعاءُ مِفْتاحُ الرَّحْمَةِ، وَ الْوُضوءُ مِفْتاحُ الصَّلاةِ، وَ الصَّلاةُ مِفْتاحُ الْجَنَّةِ؛(2)
دعا کلید رحمت، وضو کلید نماز و نماز کلید بهشت است.
پیامبر صلى الله علیه وآله :
لا تَزالُ اُمَّتى بِخَیرٍ ما تَحابّوا و اَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ وَ اَقْرَوُا الضَّیْفَ، فَاِنْ لَمْ یَفْعَلُوا ابتُلُوا بِالسِّنینَ وَ الْجَدْبِ؛(3)
امتم همواره در خیر و خوبىاند تا وقتى که یکدیگر را دوست بدارند، نماز برپا دارند، زکات بدهند و میهمان را گرامى بدارند، پس اگر چنین نکنند به قحطى و خشکسالى گرفتار مىشوند.
پیامبر صلى الله علیه وآله :
اَحَبُّ الْاَعْمالِ اِلَى اللَّهِ الصَّلاةُ لِوَقْتِها، ثُمَّ بِرُّ الْوالِدَیْنِ، ثُمَّ الْجَهادُ فى سَبیلِ اللَّهِ؛(4)
دوست داشتنىترین کارها نزد خداوند: نماز اول وقت، سپس نیکى به پدر و مادر و سپس جهاد در راه خداست.
پیامبر صلى الله علیه وآله :
اِسْتَوُوا تَسْتَوِ قُلوبُکُمْ وَ تَماسّوا تَراحَموا؛(5)
[در نماز جماعت] صفها را هماهنگ و منظم نمایید تا دلهایتان هماهنگ شود و به یکدیگر (شانه به شانه) متصل گردید تا با هم مهربان شوید.
پیامبر صلى الله علیه وآله :
صَلاةُ الْجَماعَةِ اَفْضَلُ مِنْ صَلاةِ الْفَرْدِ بِخَمْسٍ وَ عِشْریْنَ دَرَجَةً؛(6)
فضیلت نماز جماعت بیست و پنج برابر نماز فُرادا است.
پیامبر صلى الله علیه وآله :
لا یَزالُ الْعَبْدُ فى صَلاةٍ مَا انْتَظَرَ الصَّلاةَ؛(37)
انسان تا وقتى که منتظر نماز است، در حال نماز است.
پیامبر صلى الله علیه وآله :
الرَّکْعَتانِ فى جَوْفِ اللَّیْلِ اَحَبُّ اِلَى اللَّهِ مِنَ الدُّنْیا وَ ما فیها؛(8)
دو رکعت نماز در دل شب، نزد خدا از دنیا و آنچه در آن است، محبوبتر است.
پیامبر صلى الله علیه وآله :
اَلصّلَواتُ الْخَمْسُ وَ الْجُمُعَةُ اِلَى الجُمُعَةِ کَفّاراتٌ لِما بَیْنَهُنَّ ما لَمْ تَغْشَ الکَبائِرُ؛(9)
نمازهاى پنجگانه و نماز جمعه تا نماز جمعه بعد، کفاره گناهان میان آنهاست، تا وقتى که گناهان کبیرهاى در میان نیاید.
پیامبر صلى الله علیه وآله :
اَیُّهَا النَّاسُ، اِنَّ الْمُصَلّى اِذا صَلّى فَاِنَّهُ یُناجى رَبَّهُ تَبارَکَ وَ تَعالى، فَلْیَعْلَمْ بِما یُناجیهِ؛(10)
اى مردم! نمازگزار هنگام نماز با پروردگار بلند مرتبهاش مناجات مىکند، پس باید بداند چه مىگوید.
پیامبر صلى الله علیه وآله :
رَکْعَتَیْنِ بِسِواکٍ اَحَبُّ اِلَى اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ مِنْ سَبْعینَ رَکْعَةً بِغَیْرِ سِواکٍ؛(11)
دو رکعت نماز با مسواک، نزد خداوند عزوجل محبوبتر از هفتاد رکعت نماز بدون مسواک است.
1) نهج الفصاحه، ح 2651 .
2) نهج الفصاحه، ح 1588 .
3) امالى طوسى، ص 647، ح 1340.
4) نهج الفصاحه، ح 70.
5) کنزالعمال، ح 20575 .
6) خصال، ص 521 ، ح 9 .
7) نهج الفصاحه، ح2538.
8) بحارالأنوار، ج 87 ، ص 148، ح 23 .
9) سنن التّرمذى، ج 1، ص 138، ح 214.
10) مسند احمد، ج 2، ص 129 .
11) خصال، ص 481، ح 52 .
نوشته شده توسط : مسافر کربلا
باز عالم در غم وماتم شده رحلت پیغمبر خاتم شده
رحلت پیغمبر خاتم شده عالمی اندر غم وماتم شده
امت اسلام روز ماتم است یا عزا بهر رسول اکرم است
این بود روز عزای مصطفی یا بود این روز قتل مجتبی
حضرت خیر النساءدر این عزا گاه می گوید پدر گه مجتبی
در فغان خلق زمین اهل سماء چون ز دنیا رفته خیر النبیاء
در عزا اهل سماءخلق زمین چون زدنیا رفته خیر المر سلین
وا مصیبت رفته از دار فنا افتخار حضرت خیر النساء
دختر بدر دوجا شد بی پدر امت اسلام گشته بی پدر
وحش وطیر وانس وجان اندر عزا در عزای افتخار النبیاء
در عزا اندر سماء کروبیان همصدا گردیده اند با قدسیان
عرش وفرش وکرسی ولوح قلم در عزا بر حضرت ختم امم
قابض ارواح عالم در عزا حاملان عرش اعظم در عزا
جمله محبوبان رب العالمین در عزا با حضرت روح الامین
امت اسلام اندر این عزا همصدا با حضرت شیر خدا
شیعیان بر سینه وبر سر زنان در عزای خاتم پیغمبران
حضرت شاه ولایت در عزا قائم ونخل امامت در عزا
در عزای حضرت بدر دوجا شاه مظلومان بود صاحب عزا
بعد فوت حضرت ختمی مآب بی مدد کار ومعین شد بوتراب
آتش کین اشقیا افروختند باب وحی کبریا را سوختند
ظالمی وانگه بدستور عمر پهلوی زهرا شکست از ضرب در
محسنش را سقط ان جلاد کرد بدتر از فرعون وشداد کرد
آه کان آتش شرارش در جهان سوخت مغز استخوان شیعیان
بعد از ان بستند رسن اعدای دین از ستم برگردن حبل المتین
جمع دیگر آتشی افروختند عالمی را اندر آتش سوختند
سوخت آن آتش به دشت کربلا خیمه های خامس آل عبا
کوفیان آتش زکین افروختند خیمه های شاه دین را سوختند
مفتخر زاشعار خود در هر مکان می زنی آتش به جان شعیان
ذاکر سلطان مظلومان شدی خادم از بهر عزاداران شدی
سروده مفتخر نجف آبادی
نوشته شده توسط : مسافر کربلا
نوشته شده توسط : مسافر کربلا
سلام دوستان عزیز وگرامی ومهربان
می خواهم به خواست خدا ولطف اهل بیت راهی سفر شوم .سفری که سالهاست انتظار آن را کشیدم .اما چگونه وبا چه رویی
نه زبانم یارای گفتن را دارد ونه قلم را یارای نوشتن .نمیدانم چرا ؟دلیلیلش را نمیدانم .فقط همین را میدانم که دوستانی را که دوستشان داشتم وبرایشان ارزش قائل بودم الان از دستم ناراحت هستند .
دلیلش هم توقع بیش از حدی بود که من از آنها داشتم .اما با حرفهایم موجب ناراحتی آنها را فراهم کردم .
شاید با خود بگویید خوب با گفتن یک عذر خواهی میتوانید از دلشون این ناراحتی رو بیرون بیاورید .شاید این کار آسان باشد وبا گفتن یک عذر خواهی همه چیز تمام شود .این کار رو کردم اما فایده ای نداشته .یا شاید با خودتان بگویید با اوردن یک سوغات میتوانید دلشان را به دست آورده یا بعد از سفر دوباره همان دوستان قدیمی شوید
اما نه دیگر ان سفری که سالها آرزوی رفتنش را داشتم نه به دل مینشیند ونه میتوانم با خیال راحت به سفر بروم
اول باید دل دوستان رو به دست آورد بعد راهی شد
زیرا این سفر یک سفر معمولی نیست .سفری است که سالها انتظارش را داشتم وسفری است که احساس میکنم هر چه بیشتر به تاخیر افتد عاشق تر میشوم
سفر به کربلا
بله سفر به کربلا
مسافر کربلا بالاخره راهی کربلا می شود .اما با دل شکسته با چشمانی پر از اشک .با شرمندگی اول از خدا وامام حسین واهل بیت بعد هم با خجل از روی ان دوست عزیز وبزرگوارم
امیدوارم اگر این دوست عزیز وبزرگوار نوشته های من رو دید با بزرگی خودش من را ببخشد وحلال کند
از همه شما دوستان عزیز وبزرگوار هم طلب حلالیت دارم .اگر از من ناراحتی دیده اید یا رنجیده اید به بزرگواری خودتا ن نببخشید
دعا گوی همه شما بزرگواران هستم ونائب الزیاره همه شما بزرگواران
باز هم طلب حلالیت از شما بزرگواران مخصوصا آن عزیز گرامی ومحترم
من الله التوفیق
امید که همانطور که من به آرزوی خودم رسیدم وامام ومقتدایم من را دعوت کرد وقسمتم شد که اربعیم کربلا باشم .به حق جده سادات همه آرزومندان هم قسمتشان شود
یا حسین زهرا
قافله عشق
یـــکبــار دگـــر تا شــهداء قافله برگشت
یک قــافــلــه بــا پای پر از آبله برگشت
بــا شوق بـهــار و نفس سرخ شــقــایــق
با بال و پر خسته ی خود چـلچله برگشت
تفسیرشـــکوفـــــا شدن خــون شــهیـــدان
مردانه زنی زخمی از این فاصله برگشت
با وزن حــمــاسی بــه حــریــم حرم عشق
با دفتر شــعری به زبــان گــِلـِـه بــرگشت
مردی که به پا سلسله در وقت سفر داشت
از معرکه ی خـوف و خطرها یله برگشت
از شعله ی خــون شــهــداء در دل تـاریخ
آتشکــده ی روشـن ایــن سـلسـله برگشت
هر چـنــد که خون شد دل گــلهــای شقایق
خون فــاتــح شمشیر شد و قــافـله برگشت
سید محمد رضا هاشمی زاده
نوشته شده توسط : مسافر کربلا