ml>
روز دوشنبه 2آذر از مقصد
ساعت حرکت :14
صبح روز سه شنبه یادمان شهدای عزیز .نماز صبح رو در یادمان شهدای عزیز در شلمچه .کنار قبور مطهر شهدای گمنام اقامه کردیم .
ساعت 16 به نجف رسیدیم .بعد از استراحت کوتاهی به زیارت مولای عزیزم .امام اول شیعیان رفتیم .حال وهوای خاصی داشت
این حرم وصحن با صفا.
خدایا قطعه ای از بهشت رو میتوان در این صحن عزیز مشاهده کرد .
اینجا بود که یاد یکی از برادران گرامی ومحترم وبلاگ نویس که الان در خارج از کشور هستند افتادم .(پارسال سفارش کرد هر وقت چشمم به ضریح مطهر افتاد یاد من باش ) امسال هم خدا راشکر به یادش افتادم ودعاگو شدم
انشائالله هر جا هستند سلامت باشند با خانواده محترمشان .
نسبت به سال گذشته خیلی تغییر کرده .با صفا تر شده .به این صحن بیشتر رسیدگی شده خدا را شکر .
نماز مغرب وعشاء رو به جماعت خواندیم .
دعای توسل رو خدای من چه صفایی داشت .دسته جمعی در صحن امام اول شیعیان با اون حالت عرفانی .خدایا شکرت که مجددا این توفیق بهم دست داد
اذن دخول رو خواندیم .قربون حضرت برم بهم اجازه واذن دخول داد .چون دلم شکست .اشکم جاری شد .این نشونش بود
روز چهارشنبه صبح برای نماز صبح مجددا به حرم وصحن باصفای امام اول شیعیان رفتم .
نامه یک دوست عزیز رو که برام پست کرده بود .به دست مولای عزیزم رساندم .خدایا مولایم جواب اون نامه رو داد .بعدها مطلع شدم .
قربون لطف وکرمت آقا جونم .
بعد از ظهر چهارشنبه به مسجد کوفه رفتیم واعمال مسجد کوفه رو انجام دادیم .نماز مغرب وعشاءرو به جماعت اقای حکیم در مسجد کوفه خواندیم .
دعا گوی همه دوستان بودم .
صبح پنج شنبه به مسجد سهله .جایگاه مقدس اقا امام زمان رفتیم.هنوز در حال باز سازیست .اعمال را زائران با چه عشق وشور حالی به جا اوردند
خدایا شکرت واقا جون شکر که مجددا توفیق این اعمال رو در این جایگاه مقدس بهم دادید .خیلی از دوستان در این جایگاه مقدس رو به یاد اوردم ودعا گو بودم .
یکدفعه برنامه تغییر کرد .قرار بود صبح یا بعد از ظهر جمعه بریم کربلا .
اما مثل اینکه مولامون اقامون امام حسین ما رو زودتر طلبید .خواست یک شب جمعه هم زائرش باشیم
کرببلا ای کاش من مسافرت بودم شب جمعه ای کاش که زائرت بودم
که خدا را شکر شامل حالمون شد شب جمعه ای زائر اقا ومولا امام حسین بودیم
بعد از ظهر پنج شنبه ساعت 14 عازم سفر به کربلا شدیم .
خدایا بازم ممنونم .
خدای من شب جمعه ای رو تونستیم در کربلا باشیم
همه زائران مخصوا کسانی که میدونستند یک شب جمعه چه ثوابی داره در صحن مولا باشند در کربلا باشند زائر سید الشهدا باشند چه حالی داشتند .شاکر درگاه خدا بودند واز دعوت ومیزبانی سید الشهداء ممنون وسپاسگذار بودند
انشائالله نصیب همه شما عزیزان وآرزومندان بشه
وقتی به کربلا رسیدیم .به علت نزدیکی هتل محل اقامت (البته خیلی هم نزدیک نبود نسبت به سال گذشته به علت ازدحام جمعیت هتلی دورتر از سال قبل درا ختیارمون گذاشتند اما خوب برای رسیدن به کوی دوست باید سختی ها رو پیمود این که چیزی نبود ). دیگه خودمون میرفتیم برای زیارت مولامون امام حسین (علیه السلام)
به محضی که رسیدیم به کربلا ووسائلمون رو اتاقها مشخص شد .بعد از استراحت کوتها وغسل زیارت به طرف حرم امام حسین وابوالفضل العباس به راه افتادیم .با وجودی که حرم مولایمان امام حسین (علیه السلام) سر راهمان بود و به او نزدیکتر بودیم
اما برای ادب واحترام هم که شده بود خواستیم اذن ورود اقا مون امام حسین رو از اقا ابوالفضل العباس بگیریم . اول نماز مغرب به حرم اقا ابوالفضل العباس رسیدیم .خدای من غوغایی بود .تا حالا جمعیتی به این اندازه ندیده بودم .صفهای تفتیش رو که نمیشد حساب کرد
جمعیت به هم فشرده بودند .دیگر کسی به کسی کار نداشت که با کاروان امده یا نه ،بعضی ازهمسفرانمان رو گم کردیم .
اما خدا را شکر توفیق داد نماز مغرب وعشائ را در صحن اقا ابوالفضل العباس اقامه کردیم .اما جمعیت همچنان شلوغ بود وازدحام جمعیت طوری بود که اصلا نمیشد تا نزدیک حرم رفت .مقدار کمی که خلوت شد برای احترام وادب وزیارت به حرم اقا رفتم اما چنان جمعیت شلوغ بود که فقط توانستم از راه دور زیارت نامه اقا رو خوانده سلامی دادم واذن دخول گرفتم وفقط به اندازه 2رکعت نماز انهم به صورت نشسته نماز زیارت را اقامه کردم اخر جایی نبود که بتوانم ایستاده نماز بخوانم .چند ایه از سوره یاسین رو که یاد اوری وادامه سال گذشته بود خواندم وبا فشار جمعیت وازدحام جمعیت ناخواسته به بیرون رهنما شدم
بعد از آن با شوق بیشتری به حرم مولا واقایم ابا عبدالله الحسین رفتم .
خدای من جای سوزن انداختن نبود در صحن .این همه جمعیت در اون شب عزیز .شب عرفه .خدای من آقای من دعوت نامهشون رو امضاء کردید .بهشون توفیق دادید
شکرت ای خدای من
اقای من
دعای واعمال شب عرفه رو با چند تن از خواهران شیعه ومسلمان نشین بحرینی انجام دادیم . اما اون شب رو به علت ازحام جمعیت نتوانستم به زیارت بروم .در همون صحن وحیاط زیارت نامه وسلام واذن دخول را گرفتم .وبه محل اقامتم
برگشتم
نمیدانم چگونه توصیف کنم .وقتی بر گشتم خیلی از دوستان نتوانسته بودند در حرم وصحن اقا ابا عبدالله وارد شوند .شلوغی وازدحام جمعیت باعث شده بود که ساعت 8 دربهای ورودی به صحن را ببندند .
خدایا شکرت .اقا ومولا اقا ابا عبدالله ممنونم که اون شب رو من به حریمت راه دادی
ساعت 2:30 دقیقه نیمه شب بیدار شدم وخودم را برای رفتن به حرم اماده کردم . وقتی اماده حرکت شدم با یک نفر از خواهران کاروانی روبرو شدم وبا ایشون به حرم مولا امام حسین رفتم .انگار اصلا از شلوغی جمعیت کم نشده بود . جمعیت همچنان فشرده ودقیقه به دقیقه افزونتر میشد .
جایی را برای اقامه نماز صبح در صحن اقا ابا عبدالله گیر اوردیم وتا قبل از نماز صبح .به نیابت دوستانی که سفارش داده بودند زیارت عاشورا .زیارت وارث ، امین الله ، وقران رو که ختم خودم بودم خواندم .اما ناگفته نمونه در این بین نزدیک بود که زیر دست وپا له شویم .مجبور شدیم وان محل ور ترک کرده وبرای اقامه نماز صبح جای دیگری را انتخاب کنیم .اماخ دا را شکر توفیق نماز صبح به جماعت رو بهمون دست داد.
جالب اینجا بود که دختر خانمی اهل بحرین اگر اشتباه نکنم از من خواست که نامه ای رو خدمت اقا ومولایم علی بن موسی الرضا برسانم .با وجودی که اول متوجه منظورش نشدم اما با کلمات عربی دست وپا شکسته ای که بلد بودم متوجه منظورش شدم وقول دادم که نامه او رو همچون نامه دوستم که در حرم مطهر امیر المومنین علی (علیه السلام ) انداختم نامه این خواهر عزیز مسلمان رو هم به دست مولایم اقا علی بن موسی الرضا برسانم .
وهمین کار رو انجام دادم ونامه رو به دست یکی از خواهران مشهدی که در هتل محل اقامتمون با ایشون اشنا شده بودم دادم وایشون هم قول داد که نامه رو میروسونه .
بعد از نماز صبح برای زیارت به ضریح مطهر رفتیم .با خواندن زیارت نامه وسلام دادن به اقا واجازه گرفتن واذن دخول به ضریح مبارک نزدیک شدیم
چشمم که به شش گوشه اقا ابا عبدالله افتاد .یاد همه شما دوستان وعزیزان از جمله ساقی رضوان عزیز که سفارش کرده بود .یاد شش گوشه گرامی افتادم وبرای همه شما دوستان دعا کردم .وعاقبت به خیری همه عزیزان وجوانان وبر وارده شدن حوائج همه شما عزیزان .
روز جمعه روز عرفه
خدای من چه جمعیتی ، از ساعت 9 صبح برای زیارت به صحن مبارک اقا ابا عبدالله به اتفاق خاله روحانی کاروان که از اهواز با ما همسفر شده بود رفتیم .جایی برای ایستادن هم گیر نمی امد
مجبور شدیم چند بار صحن مطهر ور قسمت خواهران دور بزنیم اما اصلا انگار نه انگار .چند باری دلم شکست وبا حالت گلایه وناراحتی از اقا ..........
مرتب خادمان با اون لهجه عربی ودر کمال ............ما را به جای دیگر انتقال میدادند .اما مگر جایی برای نشستن پیدا میشد .چند باری تصمیمی گرفتیم به حرم اقا ابوالفضل یا بین الحرمین برویم اما مثل اینکه خود اقا اجازه نمیداد گیرایی عجیب مولا وسرور وسالار شهیدان این اجازه ور نمیداد که به بیرون از صحن وحرم بریم .مونده بودیم چکار کنیم .
تا اینکه بعد از اذان وهنگام خطابه نماز جمعه فقط جایی رو برای ایستادن در کنار دیوارها پیدا کردیم .اما خوب باز هم خسته شدیم .مجبور شدیم به صورت دو زانو روی پاهای خود بنشینیم .اما ناگهان سیل جمعیت هجوم اورد ونزدیک بود زیر دست وپا له شویم .مابقی حرفها بماند .
اون رو ز رو نتوانستیم نماز جماعت را به جماعت بخوانیم
اما خدا را شکر توفیق پیدا کردیم که بعد از نماز ظهر جمعه .رفتیم در حرم مطهر ونماز ظهرو عصر ونماز زیارت را در حرم مبارک خواندیم .وبعد از آن خود را برای دعای عرفه آماده کردیم .
ساعت 15 دعای عرفه شروع شد
دعای عرفه در صحن مبارک ومقدس مولا اقا امام حسین چه شور وحالی داشت .همه شما دوستان رو تک نام برده ودعا گو بودم .
بعد از دعای عرفه که تا نزدیکهای مغرب ادامه داشت وبعد از آن هم مصیبت مسلم بن عقیل که روز شهادتش بود توسط یکی از برادران عرب خوانده شد .برای نماز مغرب هم همانجا ماندیم نماز مغرب وعشاء رو هم در صحن مطهر اقامه کردیم .
نوشته شده توسط : مسافر کربلا