سلام خدمت دوستان عزیز وبزرگوار
نمیدونم چی بگم .فعلا که جر حسرت کشیدن وغم وغصه خوردن کاری از دستم بر نمیاد .
البته میدونم حکمتی ومصلحتی در نرفتن من به کربلاست .
بهتره بگم هنوز اقایم ومولایم من رو دعوت نکرده ومن قابل نیستم که به پابوس امام حسین بروم من زائر خوبی نیستم
نمیدونم دیگه نمیدونم چی بگم جز اینکه بگم خدای من راضیم به رضایت .هر طور که خودت صلاح میدونی با این بنده گنهکارت نشون بده
وقتی که شنبه 4 اسفند بهم خبر دادند که مسافرت شما فعلا لغو شده .کاری جز ناراحتی وگریه نداشتم .اخه در بین این همه افراد ومسافر فقط مسافرت من لغو شده حتما باورتون نمیشه خودم هم باورم نشده .
دیشب وقتی صحنه زواران امام حسین از شهرهای مختلف عراق برای زیارت امام حسین به پابوس اقا میرفتند واون گوینده خبر گفت که اینها عاشق امام حسینند که با پای پیاده دارند به زیارت امام حسین میروند .با دل شکسته رو به کربلا وخطاب به امام حسین گفتم اقایم من مولای من چگونه عاشقت بشم وچطور نشون بدهم که منم عاشقتم .وچرا عاشقت باشم؟ البته میدانم که این حرف اخرم از روی ناراحتی بود امید که امام حسین من رو به خاطر گفتن این حرف ببخشه خوابی دیدم که شاید این تعبیر اون حرفم نباشه اما برای من کاملا معلوم شد
در خواب دیدم که بسیاری از اهالی عراق دارند برای امام حسین زیارت میکنند وزوار امام حسین هستند یکدفعه کبوتری دیدم که به 3رنک قزمز وسبز وآبی بود اومد روبروی من نشست وزل زد در چشمانم که انا مظلوم وانا ابن مظلوم .(من مظلومم من پسر مظلومم ) شاید این کبوتر قاصدی بوده از طرف اقایم ومولایم یا شاید خواسته با گفتن این کلمه چیزی بهم نشون بده .به هر حال دوستان وبزرگواران از همه شما بزرگواران التماس دعا دارم
یا حسین زهرا
نوشته شده توسط : مسافر کربلا
نظرات دیگران [ نظر]