ml> فرازی از صحیفه سجادیه - معصومین
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 فرازی از صحیفه سجادیه - معصومین

فرازی از صحیفه سجادیه

سه شنبه 86 بهمن 23 ساعت 3:50 عصر

بارالها ،هدایتم فرمودی ولی به کارهای پوچ پرداختم وپندم دادی اما سنگدل شدم وبهترین نعمت به من دادی ونافرمانی کردم ،سپس به زشتی گناه آگاهم کردی  واز آنم باز داشتی ومن از آن آگاه شدم ،پس از تو آمرزش خواستم واز من در گذشتی ،ولی به گناه باز گشتم وتو پوشاندی ،پس ستایش تو راست ای خدای من .

 

اکنون با تمام وجودم به سویت گریزانم وگریز گاه انسان بدکار وپناهگاه آن که سود خویش را از دست داده وپناهنده شده درگاه توست ،

چه بسا دشمنی را که شمشیردشمنیش را بر من برهنه نموده ودم تیغش را علیه من تیز کرده وسر نیزه اش را بر من تند ساخته وزهرهای کشنده اش را به آشامیدنم آمیخته ومرا آماج تیرهای خود نموده ودیده مراقبتش از من نخفته وتصمیم گرفته که به من زیانی رساند واز آب ناگوار وتلخش به حلقوم من بچشاند.

 ولی تو ،ای خدای من ،ناتوانی وضعفم را از تحمل بارهای گران وعجزم را از انتقام گرفتن از آن که قصد کارزار من کرده وتنهایی مرا در برابر بسیاری که با من دشمنی نموده ودر حال بی خبری من در کمین گرفتار کردن من نشسته اند ،در نظر گرفتی

 

چه بسا متجاوزی که با یله های خود درباره ام ستم کرده ودامهای شکارش را برایم پهن کرده وهمت خود را بر زیر نظر داشتن من گماشته وچون درنده ای که به انتظار به دست آوردن فرصت برای شکارش در کمین نماید در کمین من نشسته،در حالی که با خوشرویی وچاپلوسی برایم اظهار می کرد وبا شدت خشم مرا می پیمایید

وچون تو ،ای خدای من ،که والا وبرتری ،فساد باطن وزشتی آنچه را در دل داشت دیدی،واو را با مغز در آن گودالی که برای شکار کنده بود در انداختی ودر پرتگاه ساخته اش افکندی ،

تا پس از طغیانش ذلیلانه در بند دامی که خیال داشت مرا در آن ببیند در افتاد واگر رحمت تو نبود آنچه بر سر او آمد نزدیک بود بر سر من آید .

وچه بسا حسودی که به سبب من اندوه گلو گیرش شد وشدت خشم همچون استخوان در گلویش گیر کرد وبا نیش زبانش مرا اذیت کرد وبه عیوب خویش طعنه زد وآبرویم را آماج تیر حسادت کرد ومسایلی بر من بست که دایم در خودش بود واز نیرنگ بر من طفره گرفت وبا فریبش آهنگ من کرد ،آنگاه ای خدای مهربان من ،فریاد خواهانه تو را صدا زدم ،در حالی که به سرعت مستجاب شدن دعا اطمینان داشتم ،آگاه بودم که هر کس در سایه حمایتت جا گرفت ستم نبیند وهر که به پناهگاه انتقام تو پناه برد اورا وحشتی نباشد

 


نوشته شده توسط : مسافر کربلا

نظرات دیگران [ نظر]