ml>
در کوی رضا «علیه السلام »
بر در دوست به امید پناه آمده ایم
همره خیل غم وحسرت وآه آمده ایم
چون ندیدیم پناهی به همه مُلک جهان
لا جرم سوی رضا بهر پناه آمده ایم
از بیابان خطر خیز دیار ظلمات
تا به سرچشمۀ نور این همه راه آمده ایم
بهر دیدار چو بودیم تهی از حسنات
بر درش توبه کنان غرق گناه آمده ایم
چون نبودیم در این زوّار «امیر»
لاجرم جزء سیاهیّ سپاه آمده ایم
ما نداریم به جز«کوی رضا »بارگهی
به سر کوی تو با عشق ورضا آمده ایم
دست ما گیر وبه مقصد برسان ای مولا!
لنگ لنگان به تعب نیمۀ راه آمده ایم !
تو در این مصر عزیزی وگدایانی چند
به تمنا به در خانۀ شاه آ مده ایم
هر طرف کوس «فنا» میزند آهنگ رحیل
ما به درگاه رضا بهر «بقا » آ مده ایم
«ناصرم » خادم درگاه توأم ای محبوب
بینوائیم پی برگ ونوا آمده ایم
شعر از حضرت آیت الله مکارم شیرازی
سر انجام دست جنایتکارانه مخالفان امام از آستین مامون بیرون آمد وامام هشتم (ع) را به شهادت رسانید
شهادت امام رضا (ع) را به پیشگاه مقدس آقا امام زمان وهمه دوستداران آنحضرت تسلییت عرض مینمایم
دوستان از همه شما التماس دعا دارم
نوشته شده توسط : مسافر کربلا
خیزد از سینه ی سوزان ز غمش فریادم
آتش محنت او جان مرا سوخته بود
گر نمی کرد سرشک مژگان امدادم
من گنه کارم و در ماتم او می گریم
تا کند فاطمه از نار جحیم آزادم
آه از آن لحظه که فریاد برآورد و بگفت
خواهرا طشت بیاور که ز پا افتادم
آب نوشیدم و از آتش آن سوخت دلم
داد بر باد فنا زهر جفا بنیادم
کی روا بود به من این ستم از همسر من
من که با او همه دم داد محبت دادم
شهادت حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام را تسلیت عرض مینماییم
نوشته شده توسط : مسافر کربلا
شیعیان موسم شور ونوا شد شور قیامت عظمی بپا شد
زبهر مصطفی شافع محشر گیسو پریشان زهرای اطهر شد
علی آن شاه دین شیر دلاور بریزد اشک غم از دیده ی تر
همه گویند زهرا دلغمین است ندارد حرمتی زیرا یتیم است
خلایق سر به سر از ما بریدند همه از خانه ی ما پا کشیدند
شنیدستم که زهرای حزینه سر قبر پدر اندر مدینه
چو بلبل ناله و آه و فغان داشت شکایتها زامت بر زبان داشت
به جای حرمت کاشانه ی من زدند آتش ز کین در خانه ی من
پدر بعد از تو با غم یار گشتم به پیش چشم امت خوار گشتم
زبهر مصطفی شافع محشر گیسو پریشان زهرای اطهر
*** *** ***
نوشته شده توسط : مسافر کربلا
یک بار دگرتا شهدا قافله برگشت
یک قافله با پای پر از آبله برگشت
با شوق بهار ونفس سرخ شقایق
با بال وپر خسته ی .خود چلچله بر گشت
تفسیر شکوفا شدن خون شهیدان
مردانه زنی زخمی از این قافله بر گشت
با وزن حماسی به حریم حرم عشق
با دفتر شعری به زبان گله برگشت
مردی که به پا سلسله در وقت سفر داشت
از معرکه ی خوف وخطر ها یله برگشت
از شعله ی خون شهدا در دل تاریخ
آتشکده ی روشن این سلسله بر گشت
هر چند که خون شد دل گل های شقایق
خون فاتح شمشیر شد وقافله بر گشت
*** *** ***
نوشته شده توسط : مسافر کربلا
یا رب از کید اجانب حفظ کن اسلام را
دور کن از دیده ما پردهءابهام را
از دل ما دور فرما کینه را
از سر ما کن برون اندیشه های خام را
دل چو از نور خدایی گشت روشن لا جرم
کلک نورش می زداید نقش استفهام را
یا رب آن غایب چه روزی برقع از رخ افکند
تا کند اجرا در عالم عین و دال و لام را
یا رب این دنیا برای اهل بیت مصطفی
از چه ناهموار کرده گردش ایام را
چیست آن جام شهادت ؟ کیست آن عبد مطیع
چون به دستش می دهی لا جرعه نوشد جام را
هستی خود را ز اول داد در راه خدا
کرد ایفا عهد خود ز آغاز تا انجام را
کیست این خورشید سرگردان که تا یوم الحساب
کرده سرگردان خود این چرخ نیلو فام را
گاه در دیر وگهی ویرانه منزل می کند
شما دیده بارگاه و کوفه دیده بام را
کیست این نجم فروزانی که از بدو طلوع
کرده حیران با تحمل در سماء اجرام را ؟!
کیست آن پیک همایونی که از کرب و بلا
میبرد سوی مدینه از حسین (ع) پیغام را ؟!
کیست این خواهرکه چون نعش برادردید گفت :
با رالها خیر فرما از کرم فرجام را ؟!
می کشد خار مغیلان را ز پای کودکان
سرپرستی کرده با اخلاص تام ایتام را
گاه پرسد حال رنجور برادر زاده را
گاه تسکین می دهد با آه خود آلام را
کیست آندختر که مانند پدر گوید سخن
میگذارد بر زمین مانند مادر گام را ؟!
کیست این بانو که از دشمن چو بیند ناسزا
می کند مقهور منطق صاحب دشنام را ؟1
سرچوازمحمل برون آوردوخواند آن خطبه را
کوفه را لرزاند و بر هم زد اساس شام را
گرچه نامش قلب عالم را بسوزاند ولیک
حال سوزانم دل و سازم بیان این نام را
قهرمان کربلا ام المصائب زینب است
آنکه با تلخی صبرش کرده شیرین کام ر
(
پیروی ) دامان این بانوی والا را بگیرتا بگیری در قیامت از کفش انعام را
علی اکبر پیروی
نوشته شده توسط : مسافر کربلا